رویای شیرین

میفشارم دستانت را هر چند که دیگر دستی وجود ندارد

میبوسم لبانت را هر چند دیگر سرخی لبانت را نمیبینم

در آغوشت میگیرم هر چند که مدت هاست در پی گرمای آغوشت میگردم

موهایت را نوازش میکنم هر چند دیگر دستم به موهای خاک آلودت نمیرسد

میرقصم با تو هر چند که عکست اکنون جایت را گرفته است

برایت شمع روشن میکنم روی میز شام در حالی که مدت هاست آن صندلی چوبی بی قراریت را میکند

من توانستم

من توانستم نبودنت را با رویاهای بودنت تحمل کنم

ولی چه کنم چه کنم که جای انگشتان ظریفت زیر چشمان اشک آلود من خالیست

تو بگو تا کی میتوانم دلم را با رویای بودنت خوش کنم

این سوال را مدت هاست که از خودم میپرسم:

که چرا من باید باشم و تو نباشی؟

چرا؟

 

 



برچسب‌ها:
[ شنبه 20 دی 1393برچسب:رویای شیرین, ] [ 5:28 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 71 صفحه بعد

*************

مرجع كد اهنگ


کد ِکج شدَنِ تَصآوير

***